عاشق دخترک روبرویی میشوم..از کنارم که رد میشود با تمام وجود بویش را میبلعم
برمیگردم تا برای آخرین بار نگاهش کنم که عاشق دخترک پشت سرم میشوم...!
خیابانهای شلوغ همیشه من را گیج کرده اند...
گیج و ویج!
اسنیکرز میخوری؟!
اصلا وجود خارجی نداره....چیزی به اسم عشق حقیقی و مجازی رو میگم
همشو این آدم بدای فیلما واسه رسیدن به دختر مورد علاقشون و در حالیکه میخوان
خدا رو هم داشته باشن
ساختن که کار خودشون و من و تو رو توجیه کنن!
کار گردانای احمقی که تفاله چایی حافظ و سعدی و مولوی هم نیستن جوری
عشقای شیشه ای و مجازی و حقیقی و فلان و بیسار از خودشون در میارن که
شاه اینجوری واسه فرح....بگذریم....
زمانی عشق رو توجیه می کردن با اسطوره هایی مثه لیلی و مجنون و شیرین و فرهاد و چه میدونم
سگ و گربه و هزار و سیصد و شصت و جهار زوج عاشقانه....
!
هر کی از راه میرسه دستشو میگیره به دلش میگه :
عاشقم
برو آقا...اینا رو واسه سر کار گذاشتن من و تو در آوردن بعد دیدن تهش هیچی نیس
از خودشون ضرب المثله نمیدونم چیه....در آوردن که:
لذت عشق در فراق است!
برو بابا اگه تو خود عشق چیزی پیدا میکردن مطمئن باش اونو نمی گفتن
اینو گفتن که من و تو به عشق و لاو و چه میدونم هر چی که تو اسمشو میذاری
(آره خود تو....) معتقد شیم!
فقط واسه اینه که دو نفر آدم واسه یه سری چیزا بهم برسن
بعدش که خسته شدن از هم...
سریع بگن....آه...لذت عشق در نرسیدن است!
ببین خیلی رک بگم....
جمله ای که شنیدمو میگم:
اگه بگی عشق مجازی و حقیقی
مثه اینه که بگی
طلای ناب و طلای قلابی!!!!
عشق فقط یه چیزه....
اونم همون چیزیه که هیچکدوممون تو زندگی بهش نرسیدیم....
پس همین الآن با یه چراغ قوه بچرخیم
زندگیمونو
هر جاش دیدیم دیگه تاریکه و نمیشه رفت جلو تر....
اونجا از در و دیوارش عشق رو میشه جوید....
چه صدای آشنایی:
کفتر کاکل به سر های های
این خبر از من ببر های های
بگو به یارم
که دوسش دارم
چش براشم من....
خاطر خواشم من!!!