دیدن دنیای تکراری همیشه حال بهم زن هم نیس
درست موقعی که با آبگوشت به جای نوشابه ، رانی بخوری.
یه پیرمرد کور تو رو از خیابون رد کنه
به بوق زدن های 206 آلبالویی آخرین فاحشه خیابون پنجم که واست ترمز کرده لبیک بگی.
و همون پیرزنه که لهجه رشتی داره و پسرش ابد خورده با اصرار کوله پشتیتو واست بیاره.
*******
دارم زمانی رو تصور میکنم که مامان بابام با هم خواهر و برادر بشن.
یعنی دور از دسترس نیست فقط خرجش یه ریش بلند و یه مقنعه سیاه.
شایدم خیابونی که کمیته هاش زیادم کمیته ای نباشن.
بیخیال عشقولانه های سال 56 تو کوچه های قشنگ نظام آباد که این انقلابو رقم زد!
چیه؟
چرا چشماتو اونجوری میکنی؟
کور خوندی.
بابای مامانم هیچ وقت مامان بابامو نمیگیره...یعنی ما اصولا دختر به غریبه نمیدیم
و برعکس!
*******
- گاها پیش میاد که آدم عاشق میشه ولی قصد سوء استفاده نداره
- امکان نداره!
- معذرت میخوام ولی تا حالا عاشق خودت نشدی؟
میشه بگی از خودت چه جوری میخوای سوء استفاده کنی؟
به صفات کثیف قبلیم "خود خواهی " رو هم اضافه کنید!
*******
یاد گیره های فلزی گوشه سمت چپ پایین دفتر مشق کلاس اول ابتدایی خانم تهرانی
تو مدرسه نمونه مردمی سجاد 5 و قایم شدن زیر پله های دم دفتر آقا دولت آبادی که هی
می گفت : بشمر یک بشمر دو ....و کتاب "آنا کارنینا " تولستوی تازه شروع کرده بود که
مجید کاپشن دو رو خرید و اون روشو به من و خواهرم که اومده بود دنبالم نشون داد.
بخیر!
*******
زندگی منشوری است در حرکت دوّار
امضاء : من و مصادیق بارز هانیکو های حاضر در جلوی
دانشکده هوافضا
*******
اگه بخوای فرض کنی که من بشم Tom cruise زندگیت .
هیچ وقت حتی بهت نگاه هم نمیکنم.
چون جدیدا نسبت به Nicole احساس بدی پیدا کردم.
صرف نظر از "the Others" تو و "Vanilla Sky" من ،
بعد دیدن Eyes Wide Shut
هم از خودم بدم اومد و هم از تو
اصلا خوب بازی نکردیم!
آخرین اخبار ایران و جهان در بزرگترین آرشیو خبری در ایران. خبر+عکس. :: اخبار را در www.moroorgar.com حرفه ای بخوانید ::
.....من شاگرد آن نوزادم
که در مشت اش خدا را گرفته بود
و با او
با لبخند و نگاه حرف می زد ....
........................................
اینو که خودمم یه بار بهت گفتم که خودخواهی ...یادت هست ؟
...................................................
چیه دوباره دوباره جنبه ی عاشق شدن پیدا کردی ...مثل اون موقع ها که خدای جنبه بودی؟
اما این بار این مجذوب بودن شخصیه ....نه؟
..............................................................
رانی با آبگوشت؟ نباید زیاد هم بد باشه
اما درمورد اون فاحشه باید بگم خاک بر سر هردوشون!
من موندم تو شخصیت تو ... خیلی کم پیش می یاد همچین حالتی... باید بیشتر بهم وقت بدی ... چیز زیادی نمونده...
اون ضحاک(کاوه آهنگر) این دفعه من نبودم...!!!
معلومه ! بهت میگم چرا!
سلام .....با این چیزایی که مینویسی من میدونم ....آخرشم میری بهشت
خوشوقتم از آشنایی...
سلام! اوهوم!! داری کم کم درش میاری پس!! در ضمن با این قسمت آخرش حال کردم!
سلام....جدا که خیلی جالب بود ..خدایی دمت گرم...بابت لینک هم ممنون
من پست هستم ...پس نیستم.. و وقتی نیستم هستم ...دیدار به قیامت
هو الحق
عرض سلام. مشتری نوشته هاتون بودم همیشه. اما هیچ وقت نشد آدم وار سرشون باهاتون حرف بزنم
مگه خواستی و من نخواستم؟
من همیشه آدم وار جواب می دم....خواستی امتحان کن... خیلی رک!
فکرشم نمی کردم اینجوری باشه قلمت..... قشنگه.... دقیقا از هموون داغونا که من میخونم همیشه..... عکسای انتخابیتم همینطور! اگه کم اوردی عکس بگو.. من آرشیو این آتا آشغالام... ((:
ااا!!! نکنه قرار بود نفهمم وبلاگ توا؟؟!! نه... تابلوا !!