پایان انتظار* نزدیک است....

  تابستان داغ 80 بود....

  وقتی وارد حرم شدم سرمو گذاشتم رو ضریح اونقدر فشار دادم که

  جاش رو پیشونیم موند...

  نمیدونم چرا تا  رسیدیم اونجا یهو بغض بابا ترکید....

  خیلی گریه کرد حتی بیشتر از نجف و کاظمین

  من خیلی آروم و عجیب بودم...

  تو سرداب غیبت یاد انتظار* افتادم...

  خیلی دعا کردم....

  هنوز کربلا نرسیده بودیم....

 

   ***********

   در خانه پیرمرد باز شد،

   - پدر، پدر، سپاهیانی  از دور نمایانند....برای تخریب خانه خدا می آیند...چرا اینقدر آرام نشسته ای؟

   - غصه نخور...هر کس صاحب خانه است خود از آن دفاع میکند....فقط ترس به دل راه نده....

     منتظر* باش!

  هنوز ساعاتی نگذشته بود که آسمان تیره و تار شد....

  پرندگان ابابیل سنگریزه های دوزخی خود را بر سر سپاهیان فیل سوار ریختند....

  چیزی از آن سپاه نماند....

  عام الفیل بود...

   کمی  بعد محمد امین به دنیا آمد...

   ***********

   قبلا بارها به دین پاک و آسمانی توهین شده بود....

  حتی زمانی که « آیات شیطانی » نوشته شد هم  جهان اسلام در آتش خشم شعله ور شده بود...

  این بار سالها از عام الفیل  گذشته بود  و کاریکاتور محمد امین را عده ای بی دین

  به نام چیزی که از عنوان نامش تهوع سراسر وجودم را فرا میگیرد، یعنی« آزادی بیان»

  منتشر کرده بودند....

  همه جا سراسر جوش و خروش بود....

  غرور خیلی ها خدشه دار شده بود....

 

  ************

  از صبح همه جا گرفته است و غمبار....

  اینبار دقایق  آبستن حوادثی است که دل همه را به درد می آورد...

  توهین عده ای بی همه چیز و مفلوک به بزرگترین گنبد مذهبی جهان اسلام

  آنقدر دردناک هست که من هم  کمی به فکر فرو روم....

  هنوز کربلا نرسیده ایم....

  ************

  بوی انتظار* کوچه پس کوچه های دلم را طی می کند و فریاد زنان خود را

  به گردنه امید میرساند....

  در پیچ و خم گلویم و با یاری تفکراتی که مرا از نبردی عظیم در جهان

  مطلع می کند از دهانم صدایی خارج میشود....:

  این المنتظر* لاقامه الامت و العوج....

  هنوز کوچه های انتظار* خالیست و این مائیم که

  چشم به راه منجی

  روزها و شبها  گناه می کنیم....

  پایان انتظار* نزدیک است.....

 

پشت سرمو نیگا!!!

 

دنیا اونقدر high level به کارش ادامه میده که

حتی دیگه  ۳۰ لیتر شیری که مادر به بچه اش داده و ۲۰ لیترشو یا بالا آورده و یا موقعی که

آروغ میزده تبدیل به گازهای فرار شده   و بیرون رفته هم ٬  با حروم شدنشون هیچ نقشی رو روند  کند

اصلاحات نمیتونن ایفا کنن.... حتی اگه تو مادری داشته باشی که چت کنه...

یا SMS  بزنه واست که زیر گازو  کم کن، من رفتم واسه ولنتاین کادو بخرم!

********

زمانی که فکر میکنم  دوست داشتن دقیقا عشق نیس یا بالعکس

تو داری به من میخندی....شاید خنده هایی که از سر شوخیهای بچه گانه

 من احمقی سر چشمه میگیره

که هنوزم فکر می کنم خدا همه آدما رو از من کمتر دوست داره!

*******

زندگی روز مره خیلی از آدمای دنیا منو یاد غول سه چشمی میندازه که هم تخمگذاره  هم پستاندار....

شاید منم خیلی آرمانگرا شدم...

یاد گرفتم حتی به فاحشه ها هم پاک نگاه کنم...

حتی اگر  بغل دستم توی تاکسی  ٬ بوی ادکلن  'etude   هیچ احساسی برام ایجاد نکنه...

 خیلی وقته از پیرزنهایی که شبای دهه ۴۰ و ۵۰ رو تجربه کردن ٬  اوغم نمیگیره....

حتی از پیرمردی که فحش خار مادرش معروفه  و کماکان به فروش (...) گوسفند 

 سر ایستگاه متروی دروازه دولت میپردازه

نمیتونم متنفر باشم!

ترجیح میدم به این فکر کنم من هم زمانی سیاهم ، زمانی سفید....

اگه الآن من سفیدم...تو هم سفید باش

درست مثه سس مایونزی که تا چند وقت دیگه امکان گندیدنش وجود داره

مگه اینکه هر چه زودتر با دنیای دور و برش کنار بیاد!

*******

میشه راحت به نتایجی رسید

من و تو گناه میکنیم

من و تو گناه نمیکنیم

من و تو فکر میکنیم که گناه میکنیم ولی گناه نمیکنیم....

گناه اول یعنی گناه آخر....

درست زمانی که همبرگر با قارچ  رو بلند بلند میبلعم و زشت زشت دماغمو میکشم بالا...

دیگه حتی به دستمال کاغذی های زرد هم اعتنایی نمیکنم....

حتی اگه تو بوفه عمران باشه و من سکوت

چشمان بی گناهی که دارن گناهکاری رو نظاره میکنن

 رو  به ۱۰۰۰ تا فریاد  مرگ بر منافق ترجیح بدم....

یا وقتی دارم از مهتابی شدنم میگم و سعی میکنم به دل همه دروغ بگم!!!!

حتی خودم...حتی تو ...

***********

بوی عیدی بوی توت

بوی کافور ....عطر یاس

بوی گل سوسن و یاسمن آید

چقدر بو....؟!

میای از بوها خسته بشیم؟

بوی تو

بوی قشنگ تو

دیگه خیلی وقته بو نمیکنم....

نمیدونم

خودم هم بو گرفتم....

بوی گند کثافت زشت گناه 

 که اینو خودم میفهمم....نه دیگرانی که حتی وجود خارجی هم ندارن....

اسم عطرت چیه؟

شاید وقتی خواستم عطر بخرم  فراموش کنم  که بخرم!

 غوخورم!

**********

یادمه به هر کی پیشنهاد صمیمی تر  شدن میداد  همون رابطه صمیمی  رو  هم از دست میداد!

**********

امروز فهمیدم خانوم معلمشون زیادی داره عقب نگهشون میداره

به بهونه مرور کردن درسا تا ۵ بیشتر بهشون یاد نداده که بتونن بشمرن!

یادمه  ماه پیش ٬ وقتی در جواب اینکه گفت:  « ۵ تا دوستت دارم»

گفتم چقدر کم!

مظلومانه و صورتی وار جواب داد:

آخه درسمون تا آخر ۵ بوده....بیشتر بلد نیستم!

درس ما الآن ۸ شده....

عقب نمونی مهندس!!!!

 

 

ماهی ها فریب خوردند....احمق ها عاشق شدند.....

  

  فعالیت های نا ممکن چه از نوع هسته  دار و بی هسته

 کماکان برام جذابیت های خودشه حفظ کرده....مشکل اساسی من

 داشتن حق آزادی آدماس....

 به نظرم میشه یه ارتباط یک به یک بین  اینکه همه حق دارن برن دستشویی  و داشتن آزادی

 برقرار کرد....لا اقل تو اتوپیای من این قید شده!

 

   ******

 

   اونایی که فکر میکنن  میفهمن و واقعا نمیفهمن....آدمای احمقی نیستن....

   بیمارای روانی هستن که نباید بهشون کمک کرد....باید هلشون داد تو چاه تا بمیرن و همونجا

   آب از نعش متعفنشون بوی گند بگیره....بعدش همه آدمای دنیا مریض شن...به همین راحتی....حتی راحت تر

 

   ******

   به نظرم میشه دنیا رو جوری به گند کشید که تمام گند و کثافت کارای دنیا بیان و جلومون

   در حال انداختن لنگ به انجام حرکات    موزون    بندری بپردازند...

  ولی اصالتا دنیای خارجی وجود خارجی هم نداره....

 

******

  امروزه با پیشرفت تکنولوژی و افزایش میزان تولید ماشین آلات صنعتی سنگین و برای کنترل

  موج گسترده حمایت از سرمایه گذاری های داخلی و خارجی و همچنین کاهش میزان مرگ و میر

   ناشی از سقوط بهمن در جاده های برفی،  انسانهای احمقی پیدا میشوند که عقده های روانی حاصل از

 واپس زدگی میل جنسی را در کفشهای من و تو جست و جو کنند....

  کماکان عاشقانه بزی  ولی چه میکنی با  غوغایی که از درون صادر میشود که: " چرا؟"

  من میلرزم و بریده بریده  میگویم:

  تلاش برای رهایی از جوگیری دیگران،  حق مسلم ماست....حتی  اگه ولنتاین هم باشه و تو خسیس باشی!

 

******

 

  تازگیا دارم ترکی یاد میگیرم....

  تقریبا با دستور العمل و چند تا واژه پر کاربردش آشنا شدم:

  غورخدوم: ترسیدم

   یورغان: لحاف

  یاندی : سوختی

   یاتدوم: خوابیدم

   اورگ : دل

   نمیدونم به کارم میاد یا نه؟!

 

   ******

  آهویی دارم خوشگله که هیچ وقت از دستم فرار نمیکنه

  چون اونقدر خوبه که با اینکه دوریش برام مشکله ولی قرار نیست هیچ وقت ببندمش....

  فعلا که اون منو بسته....

 

   ******

  - از الفاظ بی ادبانه و لمپن خودداری کنید لطفا

  - چشم آبجی....خاک پاتیم...تف کن ما               گل شیم.....سگتیم....خرتیم....(...)تیم!!!!

 

   ******

     آی ای کسانی که عاشق شده اید....

                             شما فکر میکنید عاشق شده اید!